نقد دیروز، باعقل وعینک امروز( !!!)
جليل پرشور جليل پرشور

          نقد دیروز، باعقل وعینک امروز( !!!)                                 

                                                                                 

      دیروز قدرتهای بزرگ سرمایه داری وستمگر جهانی مسیحی ،اسلامی، بودایی ویهودی،دور ونزدیک افغانستان، تمام اختلافات شان را کنار گذاشتند ودراتحادی نا مقدس علیه اداره  وقدرت دولتی نوپای افغانستان، جنگ اعلام نا شده ای را براه انداختند که تا هنوز قربانی میگییرد  و قصداً ادامه داده  میشود.                                                         

 جنگ دیروز که نام جهاد در راه خدا بآن گذاشته شد،برای تاًمین منافع وتحقق اهداف دور ونزدیک، علنی ومخفی لیبرالیسم جدید وشرکتهای بزرگ نفتی برهبری ایالات متحدهً امریکا ومشارکت مالی وجانی تمامی دول سرمایه داری وارتجاعی خاصتاً عربستان سعودی،مصر اسراییل، دول خلیج ،ایران وحتا با کمال تا ًسف جمهوری خلق چین،از قلمرو تحت حاکمیت پاکستان این مولود وصنیع لابراتواری استعمار انگلیس بحیث تختهً خیز تجاوز علیه مردم وسرزمین افغانها آغاز وبراه انداخته شد، جنگی بود تحمیلی، تجاوزکارانه،ارتجاعی  وبر ضد منافع مردم ووطن ما.                                                                                               

    اخیراً در وسایل ارتباط جمعی، تهاجمات بیمورد وتبلیغات وتحلیلهای دور از انصاف وبیطرفی وبشکل کاملا ًدشمنانه از طرف تعدادی از افراد علیه حزب دموکراتیک خلق افغانستان(حزب وطن)  وحاکمیت تحت رهبری آن  صورت میگییرد ونشر میشود که فاقد هر نوع تلاش برای ارایهً تصویری غیر غرض آلود وبیطرفانه میباشد واستدلال میگردد که این حزب دربین مردم افغانستان بد نام است واصلا ًجای پای ندارد وگویا بتاریخ سپرده شده است، در اینمورد توضیحات طویل ارایه نمیکنم فقط غرض معلومات عاجل واطمینان باین افراد یادآور میشوم که با وجود عدم احساس مسوولیت برخی از مسوولین دیروزو افرادموًظف ساخته شدهً امروز که جدًا باید طرف انتقاد قرار گیرند تعداد محدودی از اعضا مسوولین وکادر های دیروز حزب ومتحدین سابق آن که درانتخابات ولسی جرگه خودرا کاندید نموده بودند اکثرا ًمقام های اول وبالا را نصیب شدند ، اگر بیکاره گی وبیتفاوتی بعضی ها نمیبود پیروزی های بیشتر نصیب نیروهای دموکراتیک ومترقی میشد.                 

      میخواهم بسیار دوستانه ازاین منتقدین از وطن بیخبر بپرسم که مردمی که شما درغیاب شان وبدون اجازهً شان از آنها نماینده گی میکنید بفرزندان دیروزهً حزب ما بار دیگر اعتماد کردند ورای دادند آیا از نوشته های بیجا ونوشتن اتهامات بیمورد تان پشیمان نیستید؟وبالای مردمیکه بآنها رای داده اندعصبانی نشده اید؟.

 

     قبل ازاینکه در این مورد دلایل خودرا ارایه نمایم میخواهم با کل صراحت بگویم که به برداشت وعقیدهً من حاکمیت دموکراتیک خلق افغانستان با تفکیک مراحل مختلفهً قدرت و شاخه بندیهای آن، اشتباهات خورد وبزرگی را مرتکب گردیده است که باید بآنها اعتراف شود واز مردم شریف وطن ما خاصتا ًاز آنانی که در حق شان ظلم وجبر بیمورد صورت گرفته است معذرت خواسته شود، این اقدام میتواند بیانگر صداقت وراستی ما باشد.                  

     بی نیاز از تذکر است که تمام افراد،گروه ها ودولتها اشتباه کرده اند ومیکنند هرگز تاریخ شاهد بی عیبی وبیگناهی هیچ دولتی نیست ولی در درازای تاریخ شخصیتها ودولتهايي بودند وخواهند آمد که حداقل اشتباه وکجرویی داشته اند ویا خواهند داشت،ولی خوشا بحال آنانی که متوجه همه کارکردهای خوب وبد خود میشوند وبا انتقاد از خود وگرفتن درس  لازم از تاریخ، در بهتر شدن واصلاح شدن خود ودیگران کمر همت می بندند.                        

 

   اگر انتقاد ها( بدون در نظرداشت مراجع صدور وظهور آنها) برای تصحیح باشد جدا  ًقابل تعمق وتا ًمل بوده ونباید بر آنها خُرده گیری شود ولی اگر هدف منتقد ویا منتقدین توهین و تحقیر عمدی ،مکرر، غرض آلود و خالی از عادی ترین نورمها ، معیارها وپرنسیپهای معمول انسانی وجهانی ، نه تنها درمورد افراد وشخصیتها بلکه در مورد تمام اعضای یک حزب ویا یک دولت ،خاصتا ًدر مورد احزاب وگروه های ترقیخواه وطنپرستی مثل  حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب وطن) باشد، خاموشی دربرابر شان صواب نبوده وباید با صبر وشکیبایی، بااستدلال ومنطق وبا اسناد انکار ناپذیر از حقیقت دفاع کرد واجازه نداد که از عدم مبادرت ورزیدن بجواب، برگ برنده ای نصیب شان شود.                                   

    نه تنها دشمنان قسم خورده ً خارجی وداخلی حزب ما بلکه دوستان موًقتی وعاریتی دوران قدرت،گروه های باصطلاح ملی ومذهبی، دارنده گان جوازنامه های تجارت زبان، قوم مذهب،طایفه و عشیره،نماینده گان خود ساختهً گروه های متکبر قومی ویا احساس کننده گان حقارت ملی، ستم ملی وقومی، مخالفین شوروی ،دوستان شوروی وحتا متحدین امروزی روسیه، مجاهدین اسلامی ومجاهدین غیراسلامی مدغم شده در جهاد اسلامی، انواع واقسام شبکه ها وسازمانهای باصطلاح اسلامی، جهادی وحتا چپی(!)هایی که روزی دیگران را بخاطر دفاع از مبارزهً مسالمت آمیز وپارلمانی محکوم بخیانت میکردند ولی خود عملا ًدر پهلوی شریر ترین آدمکشان حرفوی در سوختاندن مدارس وابنیهً دولتی وشخصی اشتراک وخونهای بیشماری را جاری ساختند ، درمورد حزب مابقدر کافی تبلیغات منفی وغرض آلود نموده ودین مشترک انسانی واسلامی شان را در برابر تمویل کننده گان جنگ تجاوز کارانه علیه مردم ووطن ما ادا کردند که میتواند برای همیش مایهً افتخار شان باشد که در رکاب  امریکا ، غرب متمدن وجهان اسلام سلفی وبنیادگرا علیه حکومتی که از حمایهً شورویها، کشور های آزادودموکراتیک ضد امریکایی وبعضی دول اسلامی غیر وابسته به استعمار حمایت میشدجهاد کرده اند وثمرهً آن جهاد وکارنامه های بزرگ شان را اکنون نصف جهان باتمام قوا وامکانات متوفر پولی وعسکری جمع آوری کرده نمی تواند.                 

  در اینجا لازم است اشاره شود که چه شد آن دشمنی آشتی ناپذیر گروهک های چپی با امپریالیزم خون آشام وچه شدآن عداوت باصطلاح اسلامی جهادی علیه طاغوت؟که هردو جناح با کل اخلاص وصداقت در حمایت از پروگرام وپلان امریکا وغرب درایتلاف حکو متی  موجود، مناصب شایسته، عالی وپر درآمد را نصیب شده اند، ما در زمینه مخالفت نداریم فقط اینرا گفتنی هستیم که لطفا ًاز منبرومقامی که در آن قرار دارند سخن بگویند نه آنکه چپ اشاره کنند وراست بروند ویا بنام حج به واشنگتن سفر نما یند ومردم را فریب دهند.           

    راستی جدا ًقابل دقت وجای تاًمل است که چرا نیروها وشبکه های رنگارنگ جهانی در دیروز وامروز تمام امکانات وتواناییهای مختلفهً شان رادر جنگ وتبلیغات علیه نیروهای دموکراتیک خلق ویا حزب وطن متمرکز ساخته وباوجود دورشدن آن حزب ازقدرت وسپری شدن  14 سال از واگذاری قدرت به مجاهدین باتقوا، بی توقع  ، بی نفس ومخا لف قدرت های خارجی  ظالم نامسلمان واشغالگر(!) هنوز تمام ضربات گرم وسرد داخلی وخارجی متوجه آن است وهر روز پهلوانان جدید وجدید تر جنگ تبلیغاتی را که کمتر بدون حجاب وستر داخل میدان میشوند وارد عرصه میکنند.                                                                درحالیکه دوره های مختلفهً سلطهً مجاهدین، از دو ماهه تا چهار ماههً که  تا  آمدن طالبان در کابل والی سقوط طالبان مقام ریاست دولت  اسلامی آن تمدید شد  وبعدا ً قریه بقریه در داخل وخارج برای مصوون ماندن از دست اغیار با طیاره، موتر،کراچی وپای پیاده انتقال وتغییر مکان یافت واجازه ندادندحلقوم خشکیدهً سایر دیوانگان قدرت را که بخاطر رسیدن بآن زحمات فراوانی را کشیده و برعلاوهً خوردن قسم وقرآن ناحق  در کعبه ومدینهً  اسلام ،خونهای بیشمار شیعه وسنی، هندو ومسلمان شهری ودهاتی را ریختانده بودند، با چشیدن لذت چوکی ریاست، تر، شود وبرای آن  گروه وسیع نشسته در نوبت، راه دیگری باقی نماند جز آنکه هر آنچه را که از دم تیغ ومرمیهای شان زنده وپابرجا مانده بود بتوپ وراکت ببندند وانتقام نرسیدن به چوکی را از ملت مظلوم وحتا هواخواهان  خود  شان بگیرند،کمتر طرف توجه واهتمام مفسرین جدید داعیه های اسلامی، زبانی وقومی که از آزادی ودموکراسی برای خود خزه ساخته اند قرار میگیرد. 

        

   آنهاییکه در یک چشم بهم زدن ،بانوشتن یکی دو مقاله، تاریخ نویس، ژورنالیست،ملیت پرست ،دموکرات و طرفدار حقوق بشر شده ودر معیت ارباب کلان سرمایه وستم جهانی  خود را بحیث خورد قافله تعین موقف کرده اند باید بدانند که تاریخ گواه وشاهد است که دلقکان سیاسی برای هر نظام ورژیمی در دیروز ،امروز وفرداشعر وترانه وسرود ومقاله نوشته وبر نعش ستمگرترین افراد مرثیه خوانده اند ولقمهً چرب وحرامی نصیب شده اند وبا هر تغییری بیک چشم برهم زدن تغییر سیاسی واعتقادی پیدا نموده وجز قافلهً جدید شده اند بدون آنکه بدانندکه ترکیب قافله از چه نیروها،اشخاص ویا موجوداتی تشکیل شده وسمت حرکت آن به شهر است یا بیابان ویا گودال، فقط دلخوش کرده اند که همرکاب شده اند.         

    در حالیکه ما بمردم وطن ما حرمت قایل هستیم از زبان دیگران او راعقب مانده وجاهل وتروریست قلمداد نمیکنیم ویقین داریم که بدترین تروریستهای شیک پوش ،کاوبای ویاکلاه شپو بسر از جوامع مدعی رسیدن به آخرین قلل فتح وظفر علمی وتخنیکی از صدها سال باینسو مظلوم ترین مردم زحمتکش وبومی ده ها کشور را باشکال مختلف ترور ونابود کرده وسر زمینهای پهناور جهان را قورت وغارت نموده اند وهر آنچه امروز در موزیمها وخزاین خود دارند مال غنیمت گرفته ازملیونها انسان آسیایی، افریقایی وامریکای لاتین است که باعث شکوهمندی تاج وتخت سلطنتی فرنگیان گردیده است، آیا بی انصافی نیست که غارتگران کهنه وجدید جهان  که همین اکنون مصروف پاک سازی دسته جمعی گروه های وسیع مردم در گوشه گوشهً دنیا اند وهر صدای اعتراضی راعلیه خود خفه میکنند وبرای تقسیم منابع باقیماندهً باارزش کشور های فقیر ایتلاف های جدید وقوتمندی را تشکیل داده اند، بنام دموکراسی،حقوق بشر،آزادی اندیشه وبیان،آزادی زن،مبارزه علیه تروریزم وحکومتهای استبدادی، جهان را بسوی جنگ ووحشت کشانیده وباقدرت عظیم اقتصادی ایکه دارندهرروز علیه رژیمهایی که تا هنوز تابع نشده اند فیصله نامه ها وفرامینی راصادر وبمنصهً اجرا قرار میدهند ومشتی از قلمزنان  منتظر چشمک استکبار ، کاه را کوه میسازند ودر تعمیق بحران وجو آفرینی  توجیه تجاوز، غرور قلم را بخاطر جیفهً دنیا میشکنندوبا این عمل مردم وفرهنگ وطن خود وسایر مظلومان را تحقیر وخودرا ذلیل میسازندمااعتقاد داریم که مردم ما خود قربانی تروریزمیست که از حمایت بیدریغ جهانی برخورداربود.                    

  آیا میتوان به قضاوتهای شکل دادهً امروزی که غرض وکینه توزی بخش اساسی آنرا در برمیگیرد وبوسیلهً همان شبکه ها وادارات مخوفی تدوین وبروی کاغذ وپرده در آورده شده است که با صرف ملیاردها دالر برای سقوط دولت دموکراتیک خلق افغانستان از تمام توان وخبرهً طولانی استعماری خودها استفاده کردند باور کرد وآنرا ما ًخذ قرار داد در حالیکه امروز اکثریت مردمان جهان میدانند که اجاره داران موجود کرهً زمین تابع اخلاقیات،نورمها تعهدات و اصول معین فکری وایدولوژیک نیستند و فقط برای تا ًمین منافع هر لحظه در حال تغییر  شان میجنگند وتلاش میکنند، اینها دوستان ودشمنان دایمی ندارند، دشمنی شان علیه مستبدین ودیکتاتورها نیز دروغ است ودفاع از آزادی واستقلال ملتها بوسیلهً ایشان کذبی بیش نیست وگمراه کردن مجدد مردمان خوشباور شرقی است وبس.                                                                          

 


چطور میتوان فراموش کرد که در حالیکه لندن وواشنگتن وسایر مراکز خورد وبزرگ استعماری در طول تاریخ پرورشگاه خونریزترین وبیرحم ترین قصابان وجلادان خون آشام بوده اند بیکباره با گله های گرگان  وداع ودر صف گوسفندان مظلوم قرار گرفته اند در حالیکه هنوز رژیم غذایی شان گوشت است نه حبوبات وترکاری باب.                          

      آیا حافظهً همین نسل امروزی بیاد آور حمایت بی چون وچرای همین دموکراسیهای تاجدار مدافع آزادی وحقوق انسان  از چنگیزها ونیرون های معاصر مثل پینوشه، موبوتو سیسیکو ،موشی دایان وشارون ،سوهارتو،محمدرضاشاه،صدام حسین ،ضیا ًالحق وده ها تن   دیگر نیست که هر اقدام وحشیانه آنها یا طرف حمایت قرارگرفت ویا در برابر آن ها مهر خاموشی را برلبان شان گذاشتند ووقتی منافع شان تا ًمین گردید دوستان جاناجانی شان را درمقابل بدست آوردن امتیازات جدید بدوستان ومتحدین جدید تعویض کردند.                  

     هرگز پنهان شده نمیتواند که این امپراطوریهای مالی دلسوز(!) بحال بشریت در جهان  ما فاجعه آفریدند،وجب وجب خاک کرهً زمین را اشغال وقرنها در تحت اسارت وبهره کشی وحشیانه قرار دادند، حدود ومساحت کشورها را با خط کش وریسمان استعماری خود تعین ومشخص ساختند که تاهنوز باعث جنگهای خونین میگردد، واینها وسیله شدند تا ده ها ملیت ،قوم وگروه های بزرگ از حق داشتن سرزمین پدری، زبانهای مادری واستقلال وآزادی محروم شوند وتا امروز در حالت دربدری وبی سرنوشتی بسر برند.                         

خونهای ریخته شدهً ده ها ملیون انسان آزادیخواه در گوشه وکنار جهان خاصتا ً در وطن عزیزما در  الجزایر ،ویتنام ،کوریا ،بنگله دیش، جنوب افریقا، لیبیا،مصر، عراق یوگوسلاویا، کامبوج ولاووس،سومالی ، فلسطین وده ها کشور دیگر بوسیله دشمنان آزادی واستقلال ملتها حکایتگر بیرحمی وقصاوت این ناجیان جدید فرهنگ وتمدن بشریت در برابر  حق طلبی وآزادیخواهیست که متا ًسفانه در اشکال جدید وبسیار ظریف و باشمایل  وروکش  انساندوستانه طراحی گردیده وعملی میگردد.                                                              

 عملکردهای دیروزی استعمار وامپریالیزم دردفاع از رژیمهای خون ریز نظامی در برازیل ، ارجنتاین، پیرو، بولیوی، پاکستان، السلوادور، افریقای جنوبی، رودیشیا، کوریای جنوبی  پرتگال، هسپانیه،چیلی،،نیکاراگوا وده ها کشور دیگر بیاد آورندهً خاطرات تلخ زدوبند های طولانی باداران خود خواندهً بشریت با ستمگران ودیکتاتوریهای جهان است.     

   سوغات استعمار اروپایی در وجود جهان گشایان قدیم وغصب سرزمینهای پهناور آسیا، افریقا وامریکای لاتین بوسیلهً نه فقط کشور های بزرگ استعماری مثل انگلیس،روسیه، هسپانیه، ایتا لیا و فرانسه بلکه بوسیلهً کشور های کوچکی مثل هالند،پرتگال ،بلژیک وبعدا ً ظهور فاشیزم وملیتاریزم در وجود هیتلر وموسولینی یکجا با استبداد خشن فرانکووسهیم شدن ومشارکت ملیتاریزم جاپان در آن اقدام ضدبشری برای سرکوب ونابودی مخالفین داخلی وخارجی  وبدست آوردن وقبضه کردن تمام دنیا در دست ایشان یادآور فتوحات ناپلیونی بود وتداوم تحفه وهدیهً استعمار  برای بشریت که بیشتر از 50ملیون نفر قربانی گرفت وامریکا مجال پیدا کرد تا اسلحه اتمی اش راکه زمینهً آزمایش آن را قبلا ً مساعد نمیدید بالای مردمان ملکی  ومظلوم جاپان که خود قربانی سیاست جنگ طلبانهً امپراطور بودند بساده گی وبدون احساس مسوولیت اخلاقی  استعمال کند وبا یک تیر چندین هدف را نشانه رود.                                                                                                        

    اقدامات بعدی جنگی امریکا درجنوب شرق آسیا وجنگهای خونین وویرانگر تحمیلی علیه مردمان کوریا،چین ، ویتنام،فلیپن وسایرین  باعث آن شد که جویهای خون مردم بیگناه بدست سربازان امریکایی، فرانسوی وشرکای شان در آن منطقه جاری شود.       

    در50 سال گذشته جنگها واقدامات متعدد وپرتلفات نظامی ای از طرف قدرتهای جبار وزورگو  تحت نام دفاع از دموکراسی وآزادی صورت گرفته که باید موردارزیابی ،دقت وموشگافی  بیطرفانه قرار گیرد، چه کسانی پلانگذار وتمویل کنندهً مخارج صد ها کودتا  در افریقا، آسیا وامریکای لاتین وترور شخصیتهای ملی ورهبران کشورها واحزاب مخا لف استعمار و سرمایه داری بوده است؟ کیها پاتریس لومومبا رابقتل رسانید، کدام کشور حق حاکمیت گرینادا را زیر پا وآنکشور را اشغال نظامی نمود؟ کدام نیروها قدرتهای خونریز خلیج وشرقمیانه را تاهنوز حمایت میکنند؟کی نوریگاه ریس جمهور قانونی پانامه را اختطاف وتا حال در زندان نگهداشته است؟کیها جوزف کابیلارا درکنگو بقتل رسانید وجنگ تجاوز کارانه را سالها علیه انگولا وموزمبیق قبلا ً سازماندهی کرد،وکدام کشور با وجود فیصله های 13گانهً جلسه، عمومی سازمان ملل متحد همچنان  کیوبای قهرمان را در محا صرهً اقتصادی وسیاسی نگهداشته وباعث آلام متعدد برای یک ملت مظلوم ولی باغرور  گردیده است وبه هیچ ندا،خواهش وفیصله ای در زمینه تن نمیدهد.                            

     وبالآخره کی وکیها شرارت پیشگان بین المللی را با مخارج هنگفت، با تبلیغات فریبنده بنام آزاد سازی افغانستان گویا از وجود کفروکمونیزم وشورویهای بیدین مطابق پلان کاملاً از قبل تنظیم شده ولی با اخذ فتوا ودعااز سرکرده گان حاکم بر سرنوشت مسلمانان عربی وعجمی برای تحقق اهداف دور ونزدیک خودشان از طریق پاکستان وارد قلمرو افغانستان ساخته  وآتشی را بر افروختند که معلوم نیست برای خاموش ساختن آن چقدر انسان دیگر تلف خواهد شد، آخر این نیروهای مورد غضب قرار گرفتهً فعلی (طالبان کرام ! )زمانی به لشکریان واردوی خداوندی  وفرشتگان نجات ملقب ساخته شده بودند، ولی اکنون نه تنها بوسیلهً جیزگران بازار سیاستهای بین المللی بلکه بوسیلهً رهبران دینی ودولتی  محل اول بارگیری وصدور شان یاغی وباغی وضد اسلامی قلمداد میشوند ومباح الدم وواجب القتل اعلام شده اندو به بسیار ساده گی در کوچه وخیابان بشکل فجیع بقتل میرسند، وحتا سوختانده میشوند، همچنان گروه های افراطی عربی دیگر شهیدان راه اسلام لقب نمیگیرند چون با اجاره داران اصلی جنت میجنگند.                                                                      

    در چنین شرایطی که آن گروه های عمامه بسر وقرآن بدست وآن زنده کننده گان آیین محمدی(بقول خود اربابان) نا مسلمان ویا ضد اسلام وانمود وقیمت داده شوند نوکرکان وطنی شان باید  وباید مارا کافر وبیدین بگویند چرا؟ برای اینکه امر بادارشان است ودیگر چیزی برای گفتن ندارند، این تجارت نیز در حال فروکش کردن است و از حاصلدهی خلاص میشودزیرا بازار آن به کساد مواجه شده ودیگر خریدار ندارد، این حربه قرنهاست که ازطرف ستمگران وغارتگران هست وبود بشریت زحمتکش، مورد استفادهً ناجایز قرارگرفته است وطراح آن استعماربوده ولی بوسیلهً دین فروشان وجیره خواران داخلی تبلیغ وعملی گردیده است.                                                                                           

    متا ًسفانه تعدادی برسم مود وفیشن ویا برای  بدست آوردن  منافع  ناچیز وگذرا  بالای وجدانهای خود پا میگذارند ودر برخورد انتقادی نسبت به عملکردهای حزب دموکراتیک خلق افغانستان(ح.و) جانب عدالت وبیطرفی را رعایت نکرده وهمهً اقدامات وتلاشهای وسیع وبزرگی را که آن حزب چه قبل از حاکمیت وچه بعد از آن بخاطربیداری مردم،آزادی عدالت،رفاه، مساوات ،برابری حقوق زنان بامردان،مشارکت زحمتکشان درسیستم ادارهً دولتی، بهره مند شدن مردم از حق تداوی رایگان، مسکن وبهره مند شدن فرزندان تمامی ملیتها وگروه ها از حق تحصیل رایگان در داخل وخارج وطن وصدها اقدام انسانی دیگررا که در این موارد بکار بسته شده است نادیده میگیرند ودریک قلم ویک کلام حزبی راکه بیشتر از چهار دهه برای مردم ووطنش رزمیده وقربانی های فراوانی را دراینراه متحمل شده است محکوم وسنگسار میکنند وطوری وانمود میسازند که ظلمها ، بیعدالتیهاو خیانتهای اَمرا وسلاطین گذشتهً دور ونزدیک خراسان وافغانستان را نیز این حزب مرتکب گردیده است.                                                                                        

   آیا بایدتمام مشکلات ودشواریهای قرون متمادی وطن را از فقر ومسکنت شروع تا اختلافات ، جنگها، ظلمها، استبداد دولتی ودینی، مسلمان کشی،پدر کشی، برادر کشی داخل وخارج حرم خانه های سلطنتی،قصابی خلفای اسلام بدست پادشاهان وامرای اسلامی ، قتل عام خانوادهً حضرت پیغمبر اسلام بدست خلیفهً مسلمین وجا نشین خلفای راشدین،چور ،غارت وکشتار وحشیانهً مردم خراسان بدست فرماندهان ولشکریان تازی، انتقام جویی های ذات البینی خانوادهً احمدشاه ُدرانی،معاملات صد رنگ  مخفی وعلنی خانوادهً سلطنتی محمد زایی بعد خاتمه یافتن قدرت سدوزایی ها بشمول قراردادهای چند گانهً شان با تزار روس، امپراطوری انگلیس وکمپنی هند شرقی که در نتیجه آن زدوبندها پدر وزیر اکبرخان غازی همان امیر دوست محمد خان معروف برای باقی ماندن در راًس سلطنت پوشالی  در قتل پسر خوددست داشته باشد وپسر را نه به شیوهً ابراهیم ونه درمقام اسماعیل بلکه بحیث یک قربانی بی ارزش فدای تاج وتخت ملکه ًانگلیس بسازدوسایر رخدادها وانکشافات را دموکراتیک خلق افغانستان باید جوابگو باشد ویا مسوول  وقوع آنهادانسته شود.؟                  

  استبداد خونریز عبد الرحمان خانی، معاهدات ننگین واسارت آور آن با انگلیس در مورد واگذاری بخشی از قلمرو وطن برای استعمار، فرار وعودت دوبارهً آن به کمک روسها، سرکوب خونین آزادیخواهان  وبسیاری از گروه های قومی از جمله بخاک وخون کشیدن بخش وسیعی از مردم هزاره، تصفیه حساب های خونین خانواده گی بوسیلهً او چطور میتواند از توجه این اهل قلم دور بماند  نشود که آنرا با اقدامات مبتذل حبیب اله خان و عیاشی وخوشگذرانیهای بی پهنای او یکجا نموده وتمام اقدامات  امیر امان اله خان در امر دور ساختن وحتا  محو پدرش را ضمیمه ساخته بر قطر دوسیهً اتهامات آن دولت بیفزایند.                                                                                                              

   ما بازهم طلب انصاف وبرخورد بیطرفانه در مسایل وقضایا را داریم، وگرنه همه میدانند که چطور جنابان حضرات  مجددی در همنوایی بادستگاه استعماری فرنگی، دولت استقلال ، دولت بنا شده بدست مردم افغانستان را با شیوه های کاملا ًغیر مشروع وضدملی سرنگون ساخته باعث همه انکشافات منفی ای شدند که بعد سقوط دولت امانی در وطن ما تا امروز شکل گرفته است وگرنه شاید امروز ما در ردیف پیشرفته ترین دول جهان قرار میداشتیم وبه لقمه ً نان خشک محتاج دیگران نمیبودیم وده ها کشور دیگر راشاید ما کمک وحمایت میکردیم ودر عرصهً جهانی از وزن لازم سیاسی وجایگاه مناسب اقتصادی، علمی ودیپلماتیک برخوردار میبودیم.                                                                               

    متا ًسفانه در حق این وطن واین مردم جفای عظیم وغیر قابل عفو صورت گرفته است که بایدبدون معامله گری ودرنظرداشت گل روی این وآن در مورد بحث ومناقشه شود وبه معلومات حکومتی اکتفا نگردد، با اینکه دانشمندان وموًرخین وطنپرست در زمینه ابرازنظر های سودمند ی نموده اند، ازجمله در مورد نقش کلیدی خانوادهً نادرخان در آن حوادث خونین ودلخراش وکاملا ًسیاه وارتجاعی واینکه چطور برقدرت تکیه زد وهمه دستآوردهای آزادی خواهان ومحصلین استقلال وطن را قصدا ًوقهرا ًنابود کردباید تحقیق بیشتر شود همچنان باید ریشه یابی گردد که  چطور ارتجاع مذهبی برای چندمین بار توانست جلو ترقی وپیشرفت وطن را باریختن اشک تمساح بنام دفاع از دین واعتقادات مردم خوب وخوش باور وطن ما سد کند وباعث خونریزیهای بی شماربرای بثمررسانیدن این اهداف نا شایسته شود.                                                                                                                        

  اما در مورد نقد  وبررسی باید گفت که فرد، فرد هموطنان ما وسایرین حق انتقاد سالم را از کلیه اقدامات آنحزب وسایر احزاب وافراد  دارا میباشند ولی جعلکاری ودروغ ویا چشم پوشی از حقایق وظیفهً انانی نیست که قلم بدست میگیرند ونوشتن را برای آگاهی مردم پیشه کرده اند نه گمراه ساختن آن، کی میتواند بگوید ویا ادعا کند که ح. د.خ.ا  اشتباه، گناه وقصور ندارد ابداچنین نیست ونمیتواند باشد.                                                           

      چطور میتوانست فعالیت حزب و دولت آنوقت در شرایط جنگ داخلی ویرانگر ووسیع وموجودیت قطعات نظامی شوروی برای کمک بدولت ، حزب حاکم ومتحدین سیاسی آن درمقابله با تجاوزات صریح ووسیع خارجی ازیکطرف واز طرفی موجودیت وفعالیت گستردهً تیمهای استخباراتی، مشاورین سیاسی، مذهبی ، ایالات متحدهً امریکا ، عربستان سعودی، نخبگان ناتو، اسراییل، چین اکثریت کشورهای عربی واسلامی، قطعات منظم اردو،ملیشه وداوطلبان آدم کش گروه های افراطی ومذهبی پاکستان وسایر کشورها، سپاه پاسداران ایران،ده ها سازمان استخباراتی ومشوره دهندهً جنگ وخرابکار ی تحت عناوین فریبندهً کمک های انسانی، تداوی مجروحان جنگ، کمک به بیجاشده گان ومهاجرین ولی در حقیقت برای تعمیق اختلافات ملی وقومی وکمک بآن دستجات باحساس ومجاهدیکه(!) برای نابودی دستگاهای تولیدی برق ،فابریکه ها،فارمهای زراعتی  ،مکاتب،شفاخانه ها،پلها وپلچکها ،سوختاندن وسایل نقلیهً مواد خوراکه وسایر نیازمندیهای مردم وخلاصه برای فلج اقتصاد وزنده گی نورمال مردم داخل وطن ماشده بودند، خالی از اشتباهات ونواقص خورد وبزرگ می بود این توقع از طرف هرکسی که باشد بیموردودور از تصور است.                            

     لذا قضاوت وقتی سالم بوده میتواند که اعمالنامهً آن دولت وحزب را در قالب زمان وشرایط خاص وظروفی که در مجموع وطن ما درآن قرارداشت مورد بررسی وغور قرار داد نه اینکه برای تبارز خشم ونفرت بامورد ویا بیمورد شخصی ویا برای دل خوش کردن تمام ویا بخشی از آن ایتلاف تجاوز یا برای بیرون کشید ن نفخ وبخار درونی هر فحش ونا سزایی را نثار آن حزب زخمی، وطنپرست ومردم دوست وطن ما بسازند که از انصاف وعدالت دور باشد، چرا حداقل به تقوا وزنده گی معمولی اکثریت قاطع رهبران وکادر های آن حزب اعتراف نمیشود ودرمقام مقایسه با آنانیکه بنام تارکان دنیا با لباسهای فقیرانه  تحت بهانهً خدمت بدین خدا آمدند وحتا لقمهً نان برای مردم باقی نگذاشتند، دارایی، زمینها  وعمارات دولتی وشخصی  را مال غنیمت گفته قباله کردند از آنها یاد نمیشود وچرا در مورد غارتگران کهنه وقدیمی ایکه در سیستم جدید ابقا شده اند ودر همنوایی با غارتگران جدید عصری وتحصیل یافته در وجود انجو ها واختلاس کننده گان مساعدتهای هزاران ملیون دالری جا معهً جهانی بمردم محتاج وطن لقمه نانی برای یتیم وبیوه زن وطن روادار نیستند افشاگری نمیشود؟.                                         

    چرا این منتقدین گویا وطنخواه وهمگام با دموکراسی از موجودیت بالفعل وقوتمند سر دسته های خرابکار در رده های بالای قدرت دولتی وتصمیم گیری  واخیرا ًشورای ملی ابراز نگرانی نمیکنند ، درمورد فعال بودن وقوت گرفتن دوبارهً آنانی که نه تنها خرابیهای بیشمار جانی ومالی را دروطن مشترک همهً ما ببار آوردند بلکه با تمام قصاوت ، بیترسی وبیرحمی وعدم تشویش از آینده نه تنها نیروها وفرزندان حزب، متحدین ، مدافعین وپرسونل عادی آن دولت را اعدام ، سنگسار ،ترور وزنده پوست کردند بلکه ده ها تن از مخالفین شخصی،  سیاسی، وجهادی رقیب خودرادر باغ وحش بچنگ شیر دادند ، یا در کانتینر ها دسته جات 30-40 نفری رازندانی ودر زیر کانتینرها آتش افروختند واز گوشت صدها انسان شاید صبحانهً برای خودتهیه کردند  وخمی بابرو نیاوردندویابسر  ده ها انسان مظلوم میخ کوبیدند وتنه های انسانهارا با میخهای آهنین به تنهً درختان آویزان کردند، یا مادر حاملهً را از رفتن به زایشگاه ممنوع وفرمان دادند که از آنجاییکه آنها چگونگی تولد نوزاد را ندیده اند مادر حامله باید درمقابل چشمان ایشان ودر پوستهً تلاشی ولادت کند ووقتی این خواست وفرمان وحشیانه وغیرقابل تصور تحقق می یابد نوزاد را با کل قصاوت بدیوار میکوبند ومیگویند که این طفل چقدر چتل است!!! آیا این اقدامات را نیز باید دموکراتیک خلق جواب گوباشد؟ در غیر آن چرا در ضمن برشمردن خیانتهای(!)  دولت دموکرتیک خلق از دستآوردها وپای آوردهای این ناجیان وطن(!) یادی نمیکنند  وآن مظلومان بی آزار (!) را فراموش کرده اند.                 

    ازینجاست که باید با عقل وعینک امروز در مورد دیروز که عدهً یاچیزی دربارهً آن نمیدانند ویا با درک ومعلومات غرض آلود وداده شده از سوی دیگران از سوی آنهاییکه افغانستان را بآتش کشانیدند مسایل وقضایا را تحلیل نکنند  ودر زمینه ازقضاوت سالم ویا قرین بواقعیت  کار بگیرند ، یااقلا ًدر پهلوی صدها نقیصهً بشمارش گرفته شده که خود بآن باور دارند یکی دو کارمثبت را نیز یادآوری کنند تا نوشته های شان کاملا ً یک جانبه نباشد.                

 بيا
October 23rd, 2005



  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات